روند تولید: صنف سراجان ایران شامل فعالان اقتصادی پر شماری است که در حقیقت تولیدکنندگان کیفهای چرم دوخت در کشور هستند؛ فعالان اقتصادی و صنعتیای که در سالهای اخیر با مشکلات عدیدهای مواجه بودهاند. بحرانهای متعدد، از ورود اتباع به این صنف به عنوان کارفرما تا مشکلات واردات و صادرات و ارز و قاچاق وعدم حمایتهای دیگر باعث شده که فعالیت در این صنف بهصورت ذرهای باقی بماند و سراجان ایران نتوانند فعالیت تولیدی خود را بهصورت بزرگ-مقیاس و صنعتی ادامه دهند. این بار برای بررسی بیشتر مشکلات این صنف با سیدابوالقاسم موسوی (عضو هیات مدیره اتحادیه سراجان) به گفتوگو نشستیم. وی که خود از مدیران تولیدکننده این صنعت است، اکنون وضعیت سراجان را بسیار بغرنج ارزیابی میکند. آنچه در ادامه میخوانید، مشروح این گفتوگو است.
– ارزیابی شما از شرایط فعلی صنعت گران حوزه سراجی کشور چیست؟ تولیدکنندگان این صنف درچه سطحی فعال هستند؟
صنف سراجان حدود ۱۷۰۰ نفر تولیدکننده دارد که طبق برآورد ما شاید تنها حدود ۱۰۰ تولیدکننده ما با بیش از ۱۰۰ واحد تولیدی در کشور ما مجوز دارد. این جمعیت کمتر از ۱۰ درصدی خود مشکلات زیادی دارند. به این ترتیب تولیدکنندگان سراجی کشور ما اغلب به صورت زیرپلهای و بدون مجوز و خانگی فعال هستند.
واقعیت این است که پایه هر صنفی تولیدکنندگان قوی آن باید باشد. در صنف ما اما تولیدکنندگان کماکان ضعیف بوده و بسیاری هنوز در خانههای خود کار میکنند. بخش زیادی از فعالان تولیدکننده صنف ما در محدوده کسب و کار خانگی فعال هستند. بسیاری از بزرگان ما نتوانستند که سرمایههای خود را وارد تولید کنند و تولید به همین نحو زیرپلهای باقی ماند. یکی از دلایل اصلیعدم انتقال سرمایه به بخش تولید و بزرگ شدن مقیاس فعالیت ما، درآمد پایین تولیدکنندگان بود. تولید محصولات توسط سراجان کار دشواری است و شرایط اقتصادی فعلی کار را دشوارتر ساخته است.
اولین گروههایی که بر طبق فرمایشات رهبری باید از تولیدکنندگان حمایت کنند، دولتها و سازمانهای دولتی هستند که خواسته یا ناخواسته با قوانین و رفتارها و عمل نکردنهای خود برای تولیدکنندگان مشکل میسازند. برای مثال ما هنوز نتوانستیم مسائل خود را با بحث بیمه و تامین اجتماعی حل کنیم. برای تولیدکنندگان بالای ۵ نفر عملاً ۳۰ درصد هزینه بیمه به ناگهان بالا میرود و همین موضوع باعث شده که بسیاری از همکاران ما با مقیاس کوچک کار کنند. چنین قوانینی در بسیاری از کشورهای جهان به ویژه برای تولیدکنندگان کوچک وجود ندارد. مثلا در بسیاری از کشورها اگر صاحب سرمایه تعداد کارکنان خود و مقیاس تولیدش را بیشتر کند، هزینه بیمه کمتری پرداخت کرده و تخفیف میگیرد! اما در ایران گویا بسیاری از چیزها برعکس است.
برای مثال بسیاری از تولیدکنندگان کارگاهی درون مناطق مسکونی ما بخاطر هزینههای بالای اجاره بها در منزل کار میکنند و ناگهان اداره برق شهرستان با فهمیدن این موضوع چندبرابر از آنها بابت خدمات برقرسانی هزینه میگیرد. ما نمیگوییم که دولت وظیفه دارد به تولیدکننده برق ارزانتر بدهد (که برای رونق اقتصادی و اشتغالزایی وظیفه دارد) اما چرا هزینه بیشتر میگیرند؟
موضوع دیگری که باعث شده ما با دولتها مسئله پیدا کنیم، بحث مالیاتهاست. در شرایطی که تولیدکنندگان و سراجان ما سودی در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد است و با مشقات فراوان خود را از زیان دهی خارج میکنند، مامورین مالیاتی حداکثر فشار را بر همین تولیدکنندگان داخلی خرد وارد میکنند.
به همین دلیل بنده به عنوان تولیدکنندهای که از نوجوانی در این صنف بودم، میبینم که بسیاری از همکاران ما به این باور رسیدند که عمر خود را در این صنف تلف کردند. بسیاری از افراد در صنف ما دو شیفت کار میکنند تا بتوانند زندگی کنند. در بحث مواد خام و اجناس اولیه مثل طاقه چرم، مشکلات بسیاری داریم. طاقه چرم مانند طلاست و باید بهصورت «به روز» پول آن پرداخت شود. اما این طلا وقتی تبدیل به کیف میشود، دیگر تبدیل به خاکستر خواهد شد. پس از خرج کردن هنر، سرمایه و سختی فراوان توسط تولیدکننده، محصول ما باید با التماس فروخته شود و پول آن درهنگام برگردد.

بزرگان ما تا پیش از این موفق نشدند که دغذغههای این صنف را حل کرده و حرف خود را پیش ببرند. بسیاری پول خود را اصطلاحاً به تولید نزدند و وارد فضاهای دیگری از اقتصاد با پولی -که در این صنف درآوردند- شدهاند. بنده و چند تولیدکننده دیگر اگر زحمت ادامه کار را به جان خریدیم، بخاطر عشق و علاقهای بوده است که به تولید داشتیم.
– اغلب فعالان این صنف فعالان این صنف به صورت موروثی به این شغل نگاه میکنند؟ آن طور که از سخنان شما بر میآید، این کسب و کار بیشتر یک شغل خانوادگی است و از این طریق تداوم یافته است…
نسل ما و فرزندان ما ناخواسته حتی از حالت موروثی نیز خارج میشوند. در گذشته چنین بوده اما اکنون وقتی فرزندان سراجان به ورود به این
ن صنف وارد میشوند، والدین آنها از خود مقاومت نشان میدهند. بسیاری از خود سراجان با ورود بستگان و فرزندان خود به این کار مخالفت میکنند. برخی از فعالان تولیدکننده ما به این موضوع راضی هستند که فرزندشان کارمند شود، اما وارد این صنف نشود. علت این است که بسیاری از فعالان تولیدکننده سراجیهای ما در این صنف سوختند و عمر خود را تباه شده میدانند. علت این امر، مسائل و مشکلات متعددی است که در این صنف داریم.
– مهمترین این مشکلات را در شرایط فعلی چه میدانید؟
معضل اتباع بیگانه از همه برای ما سراجان کشور بدتر بوده است. اتباع بیگانه در صنف ما در تمام قالبهای تولید، توزیع، بنکداری و حتی کارفرمایی بهطور گسترده حضور دارند. آنها بسیار بهتر از سایرین کار خود را گسترش و توسعه میدهند. علت برتری آنها البته عادلانه نیست. نیروهای آنها اتباع غیرمجاز هستند و طبق قانون حق کار ندارند و به این ترتیب از آنها سوء استفاده میشود. آنها کارگران افغانستانی ۱۵ و ۱۶ساله و حتی جوانتر را به شکلی شبیه به برده به کار میگیرند.
کارگر افغانستانی خردسال، نوجوان و جوانی که به صورت قاچاق وارد کشور میشود و حضور او قانونی نیست، توسط آنها وارد یک اتاق کوچک میشود و اجازه بیرون رفتن را خود کارفرمای غیرایرانی افغانستانی از آنها میگیرد. این تولیدکننده غیرایرانی به نیروهای افغانستانی خود میگوید «اگر از این محل خارج شوی پلیس تو را میگیرد!» آنها حتی پیرزنها و پیرمردهای ۷۰ تا ۸۰ساله خود را نیز در این کارگاهها به کار میگیرند و حقوقی هم پرداخت نمیکنند.
صنف سراجان امروز مورد هجمه همین تولیدکنندگان اتباع قرار گرفته است. همکاران ما امکان رقابت در این شرایط را با آنها ندارند. علت آن همین موضوع بهرهکشی شدید از خود اتباع افغانستانی توسط کارفرمایان افغانستانی است. آنها عملا حتی کودکان ۱۰ساله و بالاتر را نیز در اتاقهای کوچک در شرایط سخت نگهداری میکنند و به این کودکان کار و سایر نیروهای نوجوان و جوان خود اجازه خروج نمیدهند و مزدی نیز به آنان پرداخت نمیکنند. غذا و لباس آنها را تامین کرده و عملاً در کارگاههای زیرزمینی خود بردهداری میکنند.
ما در روایتها و مشاهداتی که داشتیم، متوجه شدیم که بسیاری از آنها حتی برای اصلاح سر نیز از اتاقهایی که در آنها بهصورت زیرزمینی زندگی میکنند، خارج نشده و در همان کارگاه موهای خود را اصلاح میکنند! این شرایط غیرانسانی باعث میشود که آنها بدون نیاز به پرداخت حق بیمه، مزد، حقوق و امکانات و با حداقل هزینه کالای بیکیفیت و ارزان خود را وارد بازار کرده و برتری پیدا کنند.
در مواردی شنیدهایم که خود این کارفرمایان اتباع، حتی زمانی که برخی از آنها فرار میکنند، برای آنکه حساب کار دست مابقی اتباعی که بردهوار به کار گرفته میشوند بیاید و کسی جرات خروج از کارگاه و فرار نداشته باشد، گزارش داده و آنها را معرفی میکنند تا اتباع فراری از کارگاه دستگیر شوند. این شرایط در هیچ کشور دیگری برای تولیدکنندگان بومی آنجا وجود ندارد. ما اساساً بحث رقابتی نباید با این افراد که در ایران بدون رعایت قانون کارفرما شدند، نباید داشته باشیم.
یک جوان ایرانی نباید بیشتر از ۸ ساعت کار کند و این درحالی است که این افراد به اسم تولیدکننده از پیرمرد و پیرزن هم وطن افغانستانی خود نیز تمام وقت کار میکشند. در چنین شرایطی بطور طبیعی امکان رقابت وجود ندارد. آنان نه تنها خود مالیات و عوارضی پرداخت نمیکنند، بلکه نیروی خود که شبانهروز از آنها کار میکشند را با یک تکه نان و با آبگوشت مرغ و سیب زمینی و بادمجان سیر میکنند. ما امیدواریم که مسئولان بیدار شوند و تدبیری برای این افراد بکنند.
قبلا گفته میشد که این اتباع برای کشور میجنگند و افرادی تلاشگر هستند، اما اینها ارز از کشور خارج کرده و وارد فضاهای تجارت و قاچاق و بنکداری در حوزه سراجی میشوند. بارها دیده شده که کارفرمای غیرایرانی اتباع خود به شکل غیرقانونی به تاجر عراقی بار فروخته و جالب آنجاست که ارز حاصل از آن حتی به داخل ایران برنگشته و سرمایهگذاری نمیشود. این کارفرمایان افغانستانی از همان جا سود فروش خود و اصل پول حاصل از تجارت خود را به حسابهای اروپایی حواله میدهند.
این افراد امروزه بهعنوان کارفرمای غیرقانونی از تولید گذشتند و به بنکداری رسیدند. حتی ماده خام تولید را تولید و تجارت کرده و خام فروشی نیز میکنند. این تولیدکنندگان اتباع عملاً صنف ما را گرفتند. من از این تریبون تقاضا میکنم که حاکمیت بیاید و فکری برای صنف سراجان مظلوم ما کند. این افراد فعالیت غیرقانونی دارند و این قانون، قانونی است که خود شما گذاشتید! این یک خواهش نیست، بلکه تقاضای اجرای قانونی است که خود شما مصوب کردید!
در حوزه سازمانهای دولتی خواهش میکنیم که به داد مردم مظلومی که در صنف سراجان کار میکنند، برسید! این مشکلات در ۵ سال آینده خود را بروز میدهد. بسیاری از این کارفرمایان به مرور در ایران ثروتمند شده و با زنان و دختران ایرانی ازدواج و حوزه فعالیت خود را نیز گسترش میدهند. برخی موضوعات نباید رسانهای شود اما ما بخاطر تعلق خاطری که به صنفمان و وطنمان داریم، از شما مسئولان و اصحاب رسانه میخواهیم که به ما کمک کنید تا این مشکلات را حل کنیم. در نهایت امیدواریم این مشکلات برای صنف مظلوم سراجان و سایر اصناف حل شود.
ما با رقبایی در داخل خاک خودمان مواجه هستیم که حتی بهعنوان تولیدکننده کدملی ایرانی ندارند که بتوانند مالیات بدهند. تبادلات تجاری آنها نیز به همین دلیل بهطور کلی قاچاق است. به این دلیل که این افراد ایرانی نیستند، به راحتی میتوان از آنها باج گرفت و آنان نیز به راحتی رشوه میدهند و همین راز بقای آنهاست. به همین دلیل قطعاً برخی افراد در برخی نهادها میتوانند در برخورد نکردن با این افراد دارای فعالیت غیرقانونی ذی نفع و دارای تعارض منافع باشند که آنها نیز باید برای حفظ منافع ملی شناسایی شوند! ما معتقدیم بخشی از مشکلات را در درون همین صنف سراجان میتوانیم پیگیری کنیم و اگر در گذشته ناموفقتر ظاهر شدیم، بخاطر آن بوده است که روشها تا حدی اشتباه بوده است!
ما معتقدیم این تولیدکننده ایرانی نیست که برای تسهیل شرایط فعالیت خود و کمک به اقتصاد کشور باید دست و پای مسئولین را ببوسد و التماس کند تا مشکلات او را حل کنند، بلکه برعکس این مسئولان هستند که باید چنین کنند! این یک ادعای واقع بینانه و غیرزیاده خواهانه است که یک نفر تولیدکننده و کارآفرین که تعداد زیادی سرپرست خانوار و زنان بیسرپرست و بدسرپرست و افراد تحت پوشش صندوقهای امدادی را تحت پوشش قرار داده، مورد حمایت قرار گیرد. ما از دولت و مسئولان کمک مالی نخواستیم بلکه قبل از هرچیز اجرای قانون و رفع موانع تولید خودمان را خواستیم. ما تنها میخواهیم دوستان وظایف خودشان را انجام دهند.
اما برعکس تاکنون میبینیم که عکس این مسیر توسط مسئولان دنبال میشود. برای مثال چند سال قبل وزارت کار قصد داشت برای کارفرمایان اتباع کارت فعالیت صادر کند که ما برای توقف این سیاست اشتباه تلاش فراوانی کردیم و خوشبختانه متوقف شد. طبق قانونی که خود این دوستان تصویب کردند، ما بخاطر وجود فعالان اقتصادی در داخل نیازی به این افراد نداریم. قانون صراحتاً برای افراد غیرایرانی محدوده مشخصی از کسب و کار را معین کرده است.
اتباع حتی در حوزههایی که کارگر ایرانی وجود دارد نیز بهعنوان کارگر هم حق فعالیت ندارند و این یک امر قانونی است. بخصوص در حوزههای کارهای سختی مثل کارخانههای چرم، موضوع تا حد زیادی راهبردی است. در صنف سراجان که ما این تعداد نیروی فعال ایرانی داریم که شرایط مساعدی ندارند، اتباع حتی طبق همان قانون مصوب حق آنکه بهعنوان پادو به کار گرفته شوند را هم ندارند. اتباع تنها در حوزههایی که کارگر ایرانی برای آن اندک است امکان بکارگیری قانونی را دارند.
وقتی عدهای از اینها از چرخ داری در بازار تا کارخانهداری را پوشش میدهند، دیگر باید اعتراف کرد که هیچ نظارتی وجود ندارد. آنها حتی در حوزه طاقه چرم و یراقسازی نیز در حال دایر کردن کارخانه هستند. برخی از آنها آنقدر نفوذ پیدا کردند که به شکل خارج از عرف قانونی کشور درحال گرفتن شناسنامه ایرانی هستند. مگر میشود چنین چیزی در کشور رخ دهد؟ این درحالی است که حضور اینها نتایج مخرب اجتماعی، فرهنگی و حتی بهداشتی نیز دارد. بسیاری از نیروهای بکارگرفته شده برای آنکه کار کنند به موادی مانند تریاک، ناس و. . معتاد هستند و مشاهده شده که برخی محصولات آنها نیز آلوده است. خفت و خاری در چنان حدی است که برخی کارگران ایرانی ما نیز زیردست همین کارفرمایان غیرایرانی و غیرقانونی در داخل خاک ایران شدند.

– در بحثهای اقتصادی و قاچاق کالا که به آن اشاره شد، بیشترین مشکلات شما ناشی از چیست و قاچاق در چه سطحی وجود دارد؟
محصول ما سراجان که بیشتر در حوزه کیف چرم و محصولات چرم دوزی شده است، یک محصول لوکس است. ما تولیدکنندگان خوبی داریم. وقتی کیف، چمدان و ساک و کوله چرم دوخت و به ویژه زنانه از کشورهایی مثل چین وارد میشود، عملاً وارداتی است که به کشور تولیدکننده تحمیل شده و باعث میشود ما سراجان که همه نیازهای داخل را میتوانیم تامین کنیم، دچار مشکل شویم. زیرا واردکنندگان حتی گمرکی نیز پرداخت نمیکنند و اغلب محصولات خارجی داخل کشور ما در حوزه سراجیها «قاچاق» است.
کسانی که به صورت قاچاق جنس وارد کشور میکنند، حتی اگر درصد کمی عوارض گمرکی پرداخت میکردند، حتی در زمینه قیمت تمام شده نیز توان رقابت با ما را نداشتند. این باعث تعجب است که ماشین آلات ما سراجان به سختی وارد کشور میشود، اما کالاهای نهایی رقبای ما به آسانی به صورت قاچاق و غیرقاچاق وارد میشود. برای مثال در سال ۱۳۹۳ برخی از ما تولیدکنندگان بخاطر مسئله ماشین آلات به مشکل خوردیم. ما میتوانستیم برای توسعه مقیاس تولید و بزرگتر کردن اندازه تولیدکنندگان از سطح خرده کارگاهی، آخرین دستگاههای دوخت کامپیوتری و دستگاههای برشدهی را وارد کنیم، اما در مرحله گمرک به مشکل خوردیم! چرا ماشین آلات ما در گمرک باید گیر کند و سنگ تولید را ببندیم و سگ قاچاق را رها کنیم؟ این درحالی است که در بحث گمرک ماشین آلات و تجهیزات تولید، قطعا سازمان گمرک و دولت ما سوبسیدی و امتیازات ویژه اداری مشخصی را نیز به تولیدکننده ما بدهد که به جای وارد کردن جنس نهایی، ابزار تولید را وارد کرده تا تولید داخل را بروز کند.
امروزه اما اجناس خارجی از درب و دیوار در بازار ریخته میشوند. حتی اداره پست کیف وارداتی قاچاق را به اقصی نقاط کشور پست میکند! این دردها را به چه کسی باید گفت؟ یراق آلاتی که در ایران ساخته نمیشود نیز، دیگر سختتر وارد کشور میشود. به این ترتیب، کسب و کار ما از قاچاق نیز آسیب خورده است. امروزه حتی برخی هم صنفیهای مجوزدار ما هم به متخلف صنفی بدل شدند. یعنی فرد تولیدکننده سراج ما که مغازه هم دارد، درب مغازه خود کیف و ساک زنانه خارجی قاچاق هم گذاشته است! در چنین شرایطی آینده این صنف چه خواهد شد؟
شما تصور کنید که همه ما صنف سراجان کارگاه را تعطیل و تبدیل به انبار تولیدات اتباع و کالای قاچاق خارجی کنیم؛ در چنین حالتی تعداد قابل ملاحظهای از کارگران ایرانی که در این صنف کار کرده و اشتغال یافتند و سالها تجربه کسب کردند، به کدام صنعت بروند؟ تولیدیهای ضعیفی که سرپرستان خانوار و زنان بیسرپرست مدیریت میکنند، در این شرایط چه کار باید بکنند؟ این تجربه شخصی خود بنده است که در کارخانه تولیدات سراجی بنده که ۷۰ کارگر کار میکرد، هم از بهزیستی و هم از کمیته امداد نیرو گرفته بودیم و درحال توانمندسازی آنها برای خروج از ذیل این نهادهای امدادی بودیم، اما بخش قابل ملاحظهای از آنها به دلیل این شرایط ناعادلانه امروز بیکار هستند.
ما امیدواریم در شرایطی قرار بگیریم که کارفرمایان و کارگران صنف سراجان بتوانند به نیروی خود خوب حقوق دهند و بتوانند واحدهای خود را گسترش دهند و بتوانند نیروهای خود را بیمه کنند. در این رقابت نابرابر، همه چیز را بر هم ریخته است. در مسابقه کشتی هم مسابقه وقتی عادلانه است که من با هم وزن خود کشتی بگیرم.
– از نظر اقتصادی با افزایش قیمت ارز و دلار و شرایط اقتصادی کلان موجود، فعالان این صنف چگونه دست و پنجه نرم کردند؟
بخش قابل توجهی از مواد و اجناس اولیه ما وارداتی بوده است. البته اتفاق خوبی که در سالهای اخیر توسط تولیدکنندگان ما رقم خورد، این بود که توانستیم هم در تولید چرم مصنوعی و هم یراق آلات، به داخلیسازی بخش زیادی از اجزای تشکیل دهنده محصول نهایی برسیم. مثلا سرزیپ برای کیفها و ساکهای ما تا ۹۵ درصد وارداتی بود. امروز اما شرایط معکوس شده و ۹۵ درصد تولیدات سرزیپ در داخل کشور انجام میشود. ما توانستیم در یکی از مناطق محروم کشور یک کارخانه بزرگ تولید سرزیپ با سرمایهگذاری خود تولیدکنندگان داشته باشیم.
در بحث تولید طاقه چرم نیز تولیدکنندگان خوبی داریم که مواد اولیه کار را تولید میکنند که آنها نیز باید حمایت شوند و مشکلات قابل توجهی نیز دارند. در صورت حمایت از آن دوستان نیز قابل پیشبینی است که ما بتوانیم در حوزه صنعت سراجی، کلیه نیازهای ماده اولیه را در داخل تامین کنیم. اما این منوط به آن است که برق کارگاههای آنها مانند سالهای اخیر مدام قطع نشود و جریمه بیمهای چندبرابری به آنان تحمیل نشود. ایرانیها پشتکار خوبی دارند و ابتکار دارند. ما در حوزه تولید ایدههایی را داشتیم که چینیها با مشاهده آن در میماندند. پس ظرفیت کار در ایران وجود دارد و تنها موضوع مدیریت درست شرایط کار است.
در نوسانات ارزی اما شاید ما با گران شدن دلار در خرید و تولید مواد اولیه اندک سودی کرده باشیم، اما وقتی محصول نهایی بیرون میآید، به دلیل شرایط بازار و تقاضا همان کالا را با قیمت قبل تابستان امسال و قبل از گرانی دلار عرضه میکنیم. همه همکاران ما در این صنف همین است. یعنی با گرانی و تورم و همچنین بالا رفتن قیمت ارز، باز هم تولیدکننده متضرر میشود چون شرایط تقاضا بیشتر افت کرده و مردم در این شرایط کمتر جنس میخرند. لذا این تصور که تولیدکننده و صادر کننده ما از این نوسانات سود میکند، اشتباه است.
واقعیت این است که با این نوسانات ارزی و گرانی، درآمد مردم کم میشود و کالاهای سراجان نیز در قیاس با خوراک و مسکن که نیازهای ضروری هستند، کالای لوکس و پوشاک نسبتاً لوکس برای مردم محسوب میشود و در این شرایط قطعاً رکود تقاضا را داریم و خریدارهای ما باز هم کمتر خواهند شد. لذا در این زمینه نیز تا زمانی که فرد در خرید لباس تن خود مشکل دارد، به خرید کیف و ساک و کوله و چمدان فکر نمیکند؛ آن هم در شرایطی که تولیدکننده افغانستانی ما از همین شرایط رکود استفاده کرده و اجناس را بخاطر برده داری از نیروی هموطن خودش، ارزان در بازار میریزد و هموطن ایرانی ما نیز با خرید آن نمیداند که به چه روندی کمک میکند.
در هر حال امیدواریم مسئولان با سیاست درست، مقابل این روند نادرست در کنترل بازار و حمایت از تولید بایستند و با افراد ذی نفعی که در این شرایط ناعادلانه نفع داشته و دچار تعارض منافع با تولید هستند، در هر لباس و مقام و جایگاهی در سطح دولت و در جامعه برخورد کنند.
