فرشید فرحناکیان، مدرس حقوق نفت و گاز نوشت:
تا همین یک دهه پیش، تحریمهای نفتی معتبرترین ابزار فشار غرب برای وادارسازی دولتهای چالشزا محسوب میشدند. تصور غالب این بود که هر گاه جریان نفت یک کشور قطع شود، ساختار قدرت در آن کشور تضعیف، رفتار سیاسی تغییر و سیاست خارجی آن تعدیل میشود. امروز اما کارنامه تحریمهای نفتی علیه ایران، روسیه و ونزوئلا، تصویر متفاوتی ترسیم میکند: تحریمها کمتر رفتار دولتها را تغییر دادهاند و بیشتر نقشه بازار جهانی نفت را بازآرایی کردهاند. در واقع همانطور که گرگوری برو، پژوهشگر حوزه انرژی در تحلیلی برای نشریه Foreign Policy (جولای ۲۰۲۵)، توضیح میدهد تحریمهای نفتی وارد مرحلهای شدهاند که میتوان آن را «ژئواکونومی معکوس» نامید: به جای تضعیف دولتهای هدف، آنها را به سمت شبکههای جدید تجارت و همگرایی با قدرتهای شرقی سوق دادهاند؛ شبکههایی که ضمن دور زدن ساختارهای غربمحور تجارت انرژی، موقعیت ژئواکونومیک چین و هند را تقویت کردهاند.
معمار زنجیرههای تحریمگریزی
چین امروز نهتنها بزرگترین واردکننده نفت جهان است؛ بلکه معمار اصلی شبکه موازی تجارت انرژی نیز محسوب میشود. این شبکه، ستون فقرات جریان نفت تحریم شده ایران و روسیه است؛ جریانی که خارج از سیستم دلاری، خارج از بیمه غربی و عمدتا از مسیر پالایشگاههای کوچک و متوسط («تیپاتها») مدیریت میشود. چین در خنثیسازی تحریمها نقش سه لایه دارد:
(۱) جذب نفت تحریمی با تخفیفات بالا: چین در سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۵ با خرید نفت تخفیفدار از ایران و روسیه میلیاردها دلار صرفهجویی کرد و همزمان سهم خود را در بازار واردات گستردهتر ساخت.
(۲) ایجاد سازوکارهای پرداخت غیردلاری: پرداختهای ارزی جایگزین، حسابهای یوآنی و تهاتر کالایی، مسیرهایی هستند که وابستگی کشورها به چرخههای مالی غرب را کاهش دادهاند. (۳) پالایش و بازصادرات محصولات: چین نهتنها نفت تحریمی را مصرف میکند؛ بلکه با تبدیل آن به محصولات پالایش شده، ارزشافزوده میسازد و آن را به بازارهای آسیایی و آفریقایی میفرستد. نتیجه این روند، تقویت موقعیت ژئواکونومیک چین در معماری انرژی آسیاست؛ معماریای که به تدریج در حال تبدیل شدن به رقیب ساختار غربی تجارت انرژی است.
مقاومت ساختاری
ایران نخستین نمونه مدرن «اقتصاد مقاوم در برابر تحریم انرژی» است. طی سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۵، بهرغم تحریمهای گسترده، نه صادرات به صفر رسید و نه ساختار سیاسی تغییر کرد. ایران با اتکا به سه ابزار کلیدی از شوک تحریم عبور کرد: (۱) شرقمحوری در فروش نفت: چین، پالایشگاههای مستقل آسیایی و برخی واسطههای منطقهای مسیرهای فروش ایران را گشودند. نتیجه آنکه ایران از ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵ توانست صادرات خود را از حدود ۳۰۰ هزار بشکه به نزدیک ۲ میلیون بشکه در روز برساند. (۲) گسترش ناوگان سایه: دهها کشتی قدیمی، تغییر پرچم مداوم و مسیرهای پیچیده حملونقل، شبکهای پایدار ایجاد کرده که بخش مهمی از صادرات ایران را بدون وابستگی به بیمه یا خدمات غربی منتقل میکند. (۳) بازطراحی توزیع درآمد: درآمدهای نفتی تحریمی معمولا از کانالهایی میگذرد که به بازیگران نزدیک به دولت متصلند؛ امری که در داخل ایران، موجب تمرکز بیشتر منابع در دست گروههای خاص شده و بهطور ناخواسته ساختار قدرت را تثبیت کرده است. در نتیجه، تحریم در ایران به جای ایجاد شکاف داخلی، نوعی «یکپارچگی مقاومتی» ایجاد کرده و کشور را بیش از گذشته به شبکههای انرژی آسیایی وابسته کرده است.
بازآرایی استراتژیک
روسیه پس از حمله ۲۰۲۲ به اوکراین با شدیدترین بسته تحریمهای انرژی نیم قرن اخیر روبهرو شد؛ اما برخلاف انتظار اروپا و امریکا، صادرات نفت روسیه نهتنها متوقف نشد، بلکه بازارهای جدیدی پیدا کرد. بازآرایی روسیه روی سه محور مستقرشده است: (۱) چرخش تجاری به آسیا: هند به خریدار کلیدی نفت تخفیفدار روسیه تبدیل شد و چین نیز واردات خود را افزایش داد. تجارت انرژی روسیه ظرف کمتر از ۱۸ ماه کاملا از اروپا جدا شد. (۲) قیمتگذاری مستقل و بیاعتنایی به سقف قیمتی گروه هفت: قیمت سقف ۶۰ دلاری عملا بیاثر شد، چراکه روسیه نفت خود را از طریق شبکهای از واسطهها و حملونقل غیرغربی با قیمتهای بالاتر فروخت. (۳) سرمایهگذاری در زیرساختهای موازی: ناوگان سایه روسیه، خطوط بیمه آسیایی و گسترش مسیرهای اقیانوسی نشان میدهد که روسیه همان مسیر ایران را طی میکند، اما در مقیاسی بسیار بزرگتر. بازآرایی روسیه پیامد عمیقتری نیز داشت: تسریع جدایی ساختاری انرژی اروپا و آسیا و شکلگیری دو بلوک عرضه-تقاضا با منطقهای متفاوت ژئواکونومیک.
دوگانگی بازار انرژی
بازار جهانی نفت هنوز یکپارچه است؛ اما منطق تجارت در آن دوقطبی و دوسرعتی شده: منطق اول مشتمل است بر بازار رسمی غربمحور: پرداخت دلاری؛ بیمه و حملونقل اروپایی؛ انضباط نظارتی و حساسیت بالا به تحریم. منطق دوم متشکل است از بازار غیررسمی آسیامحور؛ پرداختهای غیردلاری؛ بیمه منطقهای یا خصوصی؛ ناوگان سایه و ریسکپذیری بالا و قوانین حداقلی. این دوگانگی، فضای جدیدی برای بازیگران ریسکپذیر باز و همزمان، توان غرب برای اعمال اجبار از طریق ابزار انرژی را تضعیف کرده است. در واقع، تحریمها نه بازار را کوچک میکنند، بلکه آن را شکافدار و چندلایه میسازند. بهطور کلی، تحریمهای نفتی اخیر سه جابهجایی بزرگ ایجاد کردهاند: (۱) انتقال قدرت قیمتگذاری به آسیا: سهم روزافزون چین و هند از واردات نفت، همراه با افزایش حجم معاملات قراردادی و غیردلاری، در حال تضعیف جایگاه مرسک، بیمهگران اروپایی و شرکتهای تجارت نفت غربی است. (۲) همپیمانی انرژی دولتهای تحریم شده با شرق: ایران، روسیه و ونزوئلا به تدریج از بازارهای غربی جدا شده و وابستگی ساختاری به آسیا پیدا کردهاند؛ وابستگیای که در بلندمدت نقشه ژئوپلیتیک انرژی را تغییر میدهد. (۳) شکلگیری معماری موازی انرژی: این معماری شامل بنادر موازی؛ ناوگان سایه؛ بیمه آسیایی؛ سیستمهای تهاتری؛ خط لولههای دورزننده غرب توان آینده غرب برای اعمال فشار انرژی را محدود میکند.
انتقال قدرت با ژئواکونومی تحریم
سه دلیل کلیدی برای اینکه چرا تحریمها کمتر اثر میگذارند، قابل تصور است: (۱) بازار نفت انعطافپذیر است و همیشه راههای جدید فروش ایجاد میشود. (۲) قدرتهای بزرگ آسیایی از تحریمها سود میبرند و انگیزهای برای همراهی با غرب ندارند. (۳) تحریمها انگیزهای برای ایجاد شبکههای دایمی تحریمگریزی ایجاد کردهاند. به بیان دیگر، تحریمها بیش از آنکه بر رفتار «سیاسی» دولتها اثر بگذارند، «ژئواکونومی» بازار جهانی نفت را تغییر دادهاند. ژئواکونومی تحریم نشان میدهد که قدرت انرژی در حال انتقال است. ایران با مقاومت ساختاری، روسیه با بازآرایی استراتژیک و چین با جهش وارداتی و معماری مالی جدید، نظم انرژی جهان را در جهتی هدایت کردهاند که با الگوهای سنتی تحریم ناسازگار است. در چنین فضایی، تحریم دیگر ابزار قاطع نیست؛ بلکه یکی از متغیرهای ساختاری بازآراینده بازار نفت است. به همین دلیل، دولتها و شرکتهای انرژی باید استراتژیهای خود را نه بر مبنای انزوای کامل کشورهای هدف؛ بلکه بر اساس تداوم یک بازار چندلایه، چندقیمت و دوگانه طراحی کنند؛ بازاری که شرق در آن دست بالا را دارد.
دکترای حقوق نفت و گاز
